دردسرهای جادوی 64 تایی

وقایع نگاری یک کلاس آموزش شطرنج بسیار ویژه

دردسرهای جادوی 64 تایی

وقایع نگاری یک کلاس آموزش شطرنج بسیار ویژه

فراز هائی از کلاس های استاد بزرگ ویکتورکورچنوی

دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۲۶ ب.ظ

 

ویکتور کورچنوی از معدود بازیکنانی است که بیش از 5 دهه بصورت فعال شطرنج بازی می کند و مشهور به خروس پیر شطرنج جهان است . اگر اشتباه نکنم او تنها بازیکنی است که قهرمان جهان نشده ، ولی گری کاسپاروف در کتاب مشهورش با نام «پیشینیان بزرگ من» که در پنج جلد است و درس های قهرمانان جهان را ذکر نموده ، نام او را هم آورده است . همین نکته در جایگاه کورچنوی و اهمیت مقام او در شطرنج کافیست . درباره آشنایی با او سایت واریانت مطلب خوبی تهیه دیده که در اینجا می توانید مشاهده بفرمایید .

  متن زیر توضیح کافی را در بر دارد . پس با هم بخوانیمش : 

  استاد بزرگ ویکتور کورچنوی که مدت پنجاه سال در بالاترین سطح به بازی شطرنج پرداخته است به عنوان کسی که آینه تاریخ شطرنج معاصر می باشد و همه کشورهایی که قصد پیشرفت در شطرنج را دارند بهره گیری از او را فرصتی مغتنم می دانند ( به عنوان مثال می توان به بارها سفر وی در کشور چین، هند، قزاقستان و .... اشاره کرد). چهار کلاس عمومی نیز در محل فدراسیون شطرنج برگزار کرد که مورد استقبال رو به فزون شطرنج بازان صاحب نام کشور قرار گرفت. در این کلاس ها استاد بزرگ کورچنوی ضمن ارائه تعدادی بازی آموزنده به نکاتی کلیدی برای کسانی که آرزوی پیشرفت در شطرنج را دارند اشاره کرد که در ذیل فرازهایی از این نکات  به خوانندگان تقدیم می شود.

·       مهمترین عامل اصلی پیشرفت یک بازیکنان همانا کار انفرادی است، بازیکن بایست بازیهایی را که بازی کرده است با دقت بسیار به تنهایی بررسی و تفسیر نماید و قدرت عملی  یک شطرنج باز عمدتاً ناشی از این بررسی های انفرادی بدون استفاده از کتاب یا کامپیوتر و یا حریفان تمرینی است، به حافظه سپردن بازی های خود و یا دیگران که بررسی و درک می شوند، بسیار مفید است

 

·       برای مطالعه یک کتاب آموزشی شطرنج به نظر من روش صحیح این است که ابتدا یک بار کتاب به سرعت و بدون استفاده از صفحه و مهره خوانده شود. سپس کتاب برای بار دوم به طور دقیق با استفاده از صفحه و مهره و با دقت کافی خوانده شود و سعی شود بازی ها و وضعیت ها به خاطر سپرده شود، سپس باید کتاب را برای بار سوم خواند ولی مجدداً بدون استفاده از صفحه و مهره؛ ولی اینبار باید بازیکن دقت نماید که چقدر مطالب در خاطرش جا گرفته اند.

 

·       پیشنهاد من به همه کسانی که می خواهند در شطرنج پیشرفت کنند اینست که شطرنج را ساده و منطقی بازی کنند و از ابتدا بدنبال پیچیدگیها نباشند حل کردن مسائل وضعیتهای ساده است که به شما کم کم قدرت بازی و اداره وضعیتهای پیچیده را خواهد داد و در تمام بازیهای ساده هم به اندازه کافی پیچیدگی وجود دارد تا بازیکن بتواند با بهره گیری از وقت مسابقه و قدرت شطرنجی اش به پیروزی بیاندیشد.

 

·       شطرنج باز باید حداقل از یک ساعت قبل از مسابقه به چیزی به جز بازی اش نیاندیشد، قبل از مسابقه شکم اش را با غذا پر نکند ( به عنوان مثال من خودم به خاطر اینکه مسابقات اکثراٌ بعد از ظهرها بر گزار می شود ناهار را از برنامه غذایی ام حذف کرده ام و به جای آن شام مفصل بعد از بازی می خورم)، در روزهای مسابقه روزی یکساعت بیشتر به تمرین یا مطالعه نپردازد تا ذهنش در زمان بازی روان کار کند. زمان حداقل تمرین برای هر شطرنج باز جدی معادل زمان یک بازی کامل است و امروزه که یک بازی شطرنج تقریباً 4 ساعت به طول می انجامد شطرنجباز باید سعی کند در همان ساعت معمول بازی 4 ساعت تمرین کند و باز هم تکرار می کنم هر روزه بودن تمرینات بسیار مهم است.

 

·       آموختن یک زبان خارجی به عنوان مثال انگلیسی برای شطرنج باز جدی واجب است زیرا بدون آموختن زبان شطرنج باز نه می تواند کتاب های تألیف شده به زبان انگلیسی را بخواند و نه وقتی با حریفان غیر همزبان بازی می کند می تواند با آنها ارتباط برقرار کرده و از تجربیان ایشان بهره بگیرد.

 

·       تقویت توانایى کسى همچون یک بازیکن شطرنج امر آسانى نیست. پرورش عضلات بازو یا پاهاى یک وزشکار بسادگى از طریق تمرین با وزنه هاى مختلف قابل حصول است. تمرین همچنین به بهبود سرعت در شنا و دو کمک مینماید. اما چقدر زمان و انرژى باید جهت بدست آوردن مختصر پیشرفت در شطرنج بکار برد؟ هزاران نفر در سر تا سر جهان بطور منظم به بازى شطرنج مىپردازند اما در مجموع هیچ پیشرفت قابل توجهى حاصل نمیکنند. زمانى کتابهاى آموزشى لاسکر، کاپابلانکا و ایوه را مطالعه مىنمودم.گفته هاى ایوه را بخاطر هماهنگى و استدلال منطقى اش ستایش کردم. اما بویژه یادداشتهاى لاسکر را بخاطر دارم.او فرد بسیار خوشبینى بود بواسطه آنکه اظهار میداشت قادر درمدت ۱۲۰ ساعت یک شطرنج مبتدى را به سطح یک استاد بین المللى برساند. نمیدانم چه کسانى این اداعاى لاسکر را مىپذیرند اما بیشک فاصله بس درازى است میان کسى که فقط چگونگى اجتناب از خطاهاى بزرگ را مىداند (مبتدى) و کسى که به استقلال تکنیکى در بازى دست یافته و به سیستمهاى گشایشى مختلف مجهز بوده و به ظرافتهاى استراتژى شطرنج واقف است (استاد شطرنج) دلیلى وجود ندارد که یکنفر هنگامیکه استاد شد بتواند با موفقیت به بازیکنان جوان تعلیم شطرنج دهد. استعداد و قابلیت تعلیم و آموزش از ویژگى خاصى برخوردار است من هرگز بطور جدى به پسرم شطرنج را آموزش نداده ام. فقط وقتى دیدم خیلى مغشوش و سر در گم بازى مىکند کتابى به او توصیه نمودم و گفتم اول این کتاب رابخوان بعد با هم بازى میکنیم. براى کسى به سن و سال او شطرنج فقط یک وسیله بازى و سرگرمى است، مثل یک ترن برقى، اما براى من شطرنج یک حرفه است. من هرگز نتواسته ام طرز تلقى و نگرش او به شطرنج را درک کنم همانطور که او نتوانست در این زمینه مرا درک کند. وظیفه یک معلم آنست که استعداد را در شاگرد خود کشف کند،آنرا شکوفا کرده و پرورش دهد وفقط بعد از این مرحله است که میتواند با تمرین و ممارست منظم و آشنا کردن وى با مسایل پیچیده و جدید او را به سطوح بالاتر ارتقا دهد. در سال ۱۹۷۲ لئونارد باردن مسئول آموزش شطرنج جوانان (لندن) شد و سال ۱۹۷۶ فرصتى بدست آمد که من با سى تن از جوانان بازى کنم (بشکل سیمولتانه) این بازى هفت ساعت بطول انجامید. نتیجه آن ۱۱ مساوى یک شکست و ۱۸ برد بود  در سال ۱۹۷۹ بوریس اسپاسکى نیز به بازى مشابهى در انگلیس با جوانان پرداخت. در ۵ بازى شکست خورد با ۱۲ نفر مساوى کرد وفقط در ۱۳ بازى به پیروزى رسید. سه نفر از بایکنانى که موفق به شکست دادن اسپاسکى شدند بعدها به مقام استادى بزرگ نایل شدند و دو نفر دیگر استاد بین المللى یا استاد (فدراسیون جهانى شطرنج) شدند. آن بازیکنى که مرا شکست داد نیگل شورت بود. بىآنکه بخواهیم به شیوه آموزشى لئونارد باردن بپردازم فقط به عنوان یک بازیکن پیشرو سعى مىکنم به بعضى عوامل که موجب پیشرفت بازیکنان مىشود اشاره نمایم.

 

·       شاید موضوع اصلى که یک بازیکن مبتدى را همواره بخود مشغول میکند این نکته باشد که کدام قابلیت و ویژگى ذهنى است که گواه استعداد ذاتى وى مىباشد. در عصرى که کتاب و آموزش شطرنج بطور وسیعى گسترش یافته استعداد فطرى از اهمیت اساسى چندانى برخوردار نیست. در این زمینه قالیت کار سخت وپیگیر در شطرنج داراى اهمیت بیشترى مىباشد. من چند استاد بزرگ را مىشناسم که از استعداد ذاتى خاصى نیز برخوردار نبوده اند، یکى از آنها بوتونیک است که براى ۱۵ سال قهرمان جهان بود. وى به عوض استعداد فطرى از یک ظرفیت استثنایى براى کار و تلاش بهره مند بود پس مطالعه شطرنج از عوامل مفید پیشرفت و ترقى در این ورزش است. اما یک بازیکن چه موقع باید شروع به مطالعه جدى نماید؟ بدیهى است که نبایستى به یکباره براى کسب یک رتبه با سراسیمگى و شتاب بجلو بتازیم. مبادرت جدى به ورزش شطرنج فشار ذهنى قابل توجهى را طلب مینماید که این خود مىتواند بازدارنده دیگر مطالعات و اشتغالات ذهنى فرد باشد. اما در شکل متعادل آن شطرنج ورزشى مفید است. معمولاً بهتر است از سنین ۱۰ یا۱۲ سالگى بازى شطرنج را شروع کنیم و تجربه نشان داده است که در این سنین بازیکن به گونه اى مستحکم پیشرفت نموده و ذهن او را براى تفکر منطقى از آمادگى بیشترى برخوردار است. من گاهى اوقات از خود مىپرسم چگونه باید ارزش و کیفیت بازى را ارزیابى نمود. آموختن نحوه حرکت مهره ها موضوع ساده اى است اما این مسئله مثل آموختن چند کلمه از یک زبان بیگانه است. همانطور که با فراگیرى چند کلمه نمیتوان مدعى شد قادر به تکلم آن زبان هستیم در مورد شطرنج نیز صرف آموختن حرکتها نمیتوان دال بر دانستن شطرنج باشد. شطرنج نیز همچون زبان بایستى بطور پیوسته و دائم مورد تفحص و تحقیق قرار گیرد زیرا همواره چیز جدیدى براى آموختن وجود دارد. حتى قهرمانان نیز اگر به مطالعه مدام نپردازند دچار پسرفت وتحلیل مىشوند. اگر شما به اوصول علمى شطرنج تسلط یابید و خواهان آن میباشید که تواناییهاى خود را گسترش و تعمیق بخشید بهتر آن است که همه بازیهاى خود را ثبت کنید و در فرصتهاى بعدى به تحلیل و بررسى آنها بپردازید. این کار را مىتوانید با دوست یا مربى خود انجام دهید اما بهتر همان است که به تنهایی اقدام به تفسیر بازى خود کنید. در این مورد باید دقیق عمل کنید  و براى همه بازیهایتان تفسیرى بنوسید خواه در آن بازى برنده یا بازنده شده باشید. از این طریق میتوانید مراتب تحول فکرى خود را دنبال نموده و به اشتباهات خود و حریفتان پىببرید.توجه داشته باشید که براى پیشرفت در بازى شطرنج بازى با بازیکنى که از شما قویتر است مفیدتر است. زیرا بدنوسیله به نقاط ضعف خود پى میبرید. همینطور مطالعه چند بازى با تمام جزئیات آن بازیهایى که سیستم آنها مورد دلخواهتان است بسیار ارزشمند میباشد. بخاطر سپردن یک شیوه گشایشى سلاحى است که شما میتوانید از آن در عمل استفاده کنید.با تقلید و پیروى از بازیکنان بزرگ شطرنج قادر خواهید شد که خود را به سطوح بالاتر بکشانید. از این هراس نداشته باشید که از بازى کاپابالانکا یا فیشر تقلید کنید چرا که آنها نیز خود براى رسیدن مقام قهرمانى از همین روش سود برده اند. بطور کلى ضرورى است که یک یا دو شیوه گشایش بازى را بیاموزید، و به چند پوزیسیون اساسى در آخر بازى نیز مجهز شوید. هیچ نکته خاصى در آموزش واریاسیونهاى بیشمار وجود ندارد آنچه اهمیت دارد درک شیوه هاى گشایشى مورد انتخابتان و کشف ظرافتهاى استراتژیکى بازى مىباشد.شطرنج از طرفى ساده و از جانب دیگر بازى پیچیده اى است. با شناخت و در نظر گرفتن مسایل فوق آماده خواهید بود که مهارتهاى شطرنجى خود را با کمک اصول آموزشى تحکیم بخشید.

 

·       در مورد با ارزش ترین کتاب نوشته شده در تاریخ شطرنج من معتقدم که همانگونه که اکثر بزرگان شطرنج گفته اند کتاب " مسابقه کاندیداها؛ زوریخ ١٩۵٣" تألیف دیوید برونشتاین با ارزش ترین کتاب نوشته شده در تاریخ شطرنج است، هر چند خواندن دقیق کتاب های کلاسیکی مثل " روش من " و " تمرینات من " نوشته آرون نیمزویچ برای هر شطرنج باز در آرزوی پیشرفتی واجب می باشد همینطور دیگر کتب کلاسیک مثل بازیهای کاپلانکا، آلخین، باتوینیک نیز بسیار مهم می باشند ....  و اما در میان کتابهایی که اخیر تألیف شده اند کتب پیشینیان بزرگ من تألیف گری کاسپاروف از ارزش بسیار والایی برخورد ار است و می تواند منبعی کافی برای  دانش کلاسیک یک بازیکن باشد، همینطور مجموعه کتب آقای دورتسکی که از نظر شیوه نگارش و توجه خاص به ارائه تمرینات بسیار با ارزش هستند البته کتب آقای دورتسکی عمدتاً برای بازیکنان سطح کاندیدای استادی نگارش شده است و ممکن است برای سطوح پائین تر کمی مشکل باشد. دو جلد کتاب خود من به نام بهترین بازیهای من با مهره سفید و سیاه نیز برای یادگیری مناسب می باشند زیرا در آن همچون کتاب زوریخ ١٩۵٣سعی کرده ام که تفسیر بازیها را به نحوی ارائه کنم که دارای ارزش آموزشی نیز باشند و بازیکنان سطوح پائین تر نیز با خواندن آنها به سطح بالاتری از دانش شطرنجی دست یابند.

 

·       در مورد شروع بازی و انتخاب آن: زمانی که بازیکنی در زمان آموختن شطرنج احساس کرد که در شروع بازیهایی که تا کنون بازی می کرده است دیگر احساس راحتی نمی کند و در شروع های دیگری احساس راحتی می کند این نشان می دهد که سطح شطرنج او عوض شده است ( این جمله را در جوانی از استاد بزرگ لونفیش شنیدم و بارها صحت آن بر من ثابت شد.)

 

·       اگر اعتقاد داشته باشیم که رابطه ای منطقی بین شخصیت شطرنجباز و سبک وی در شطرنج وجود دارد و بپذیریم که شروع بازی های مختلف و ایده های آنها غالباً منشعب از سبک های مربوطه است، بنابراین اگر بخواهیم برنامه شروع بازی مناسبی برای یک بازیکن انتخاب کنیم  باید سبک شطرنج وی را تشخیص دهیم و برای تشخیص سبک شطرنجی یک بازیکن باید بتوانیم شخصیت وی را تحلیل کنیم. تا اینجای کار مسئله به اندازه کافی پیچیده بوده است. اما مرحله بعدی اهمیت بنیادی و بسیار خاصی دارد زیرا اکثر انسانها از نظر شخصیتی دچار تضادهای فراوانی هستند، انسانی را می بینید که شخصیتاً انسانی ریسک پذیر است ولی زندگی اش را صرف کاری یکنواخت می کند و انسان دیگری را می بینید کاملاً محافظه کار که به تجارت پر خطر می پردازد.

·       شاید اگر بخواهیم به عنوان راه حلی ساده و فراگیر همان چیزی را که بزرگان گفته اند را تکرار کنیم بگوییم که دنبال علائق رفتن راحت ترین راه یافتن سبک و استعداد است بله این جمله کاملاً صحیح است چیزی که در چشم تو زیباست مسلماً برای تو مناسب است و چیزی که به نظرت زیبا نمی آید برای تو مناسب نیست بله اگر بازیکنی با دقت فراوان بگردد و پس از مطالعه دقیق بازیهایی مورد علاقه اش را انتخاب کند ، او سبک خود را بدرستی یافته است و او باید توجه نماید که بدون مطالعه کافی و فراگیر با دیدن یک یا دو بازی درخشان در یک سبک، شیفته آن نشود.

 

·       اما ذکر چند نکته را نیز ضروری می دانم وقتی با بازیکنان کاندید استادی و یا حتی بازیکنان بسیار سطح پائین تر از آن برخورد می کنیم می بینیم که آنها تا چه حد تحت تأثیر اولین مربیشان هستند، بله مربیانی که کار با یک بازیکن را شروع می کنند به ندرت آشنایی با سبک های مختلف شطرنج دارند و احتمالاً با یکی دو برنامه شروع بازی هم بیشتر آشنا نیستند و به قول معروف به همه مریضها یک دارو تجویز می کنند و پر واضح است که  توقعی بی جا خواهد بود اگر از آنها انتظار داشته باشیدم که بتوانند شخصیت بازیکن را تشخیص دهند و بر اساس آن شخصیت سبک وی را بشناسند و بر اساس سبک او برنامه شروع بازیش را تنظیم کنند؟!! اما چاره چیست؟ تا بوده همین بوده است کسی نمی تواند و نباید از مربیان اولیه بازیکنان چیز بیشتری انتظار داشته باشد ولی من معتقدم در میان تمام مربیانی که عاشقانه می کوشند به شطرنج بازان جوان و علاقمند اسرار این بازی زیبا را بیاموزند چنانچه علی رغم همه این پیچید گیها به شاگردانشان بیاموزند که هر روزه به طور مستقل به کار شطرنجی بپردازند، آنگاه مسلم است که آنها وظیفه خود را در مقابل شاگردانشان کامل کرده اند.

 

·       چند نکته دیگر را هم در مورد برنامه شروع بازی لازم می دانم بیان کنم، شطرنجبازان باید بدانند که همه بازیکنان می توانند همه شروع بازیها را بیاموزند و بازی کنند و چنانچه بازیکنان فرصت و زمان فراگیری شروع های جدید را داشته باشند نه تنها هیچ نکته منفی در آن وجود ندارد، بلکه تأثیرات آموزشی فراوانی نیز دارد، شطرنج باز دارای دیدی فراگیر تر خواهد شد و این تفکر که مثلاً شطرنج بازی فرانسه باز بدنیا می آید و باید تا آخرعمر فرانسه بازی کند تصور غلطی می باشد. به عنوان مثال من در زندگی شطرنجی ام تا کنون ٧٠ شروع بازی مختلف را به کار گرفته ام و بعضی از شورع بازی ها را اولین بار در سن ٧٠ سالگی به برنامه شروع بازی ام اضافه کردم. اما معتقدم که یک بازیکن بهترین نتایج را در سبک خاص شطرنجی اش که متناسب با شخصیتش باشد بدست خواهد آورد.

 

·       کپی کردن برنامه شروع بازی های یک بازیکن قدرتمند می تواند همواره کاری مفید باشد و شطرنج بازی که این کار را انجام دهد شاید برنامه نسبتاً نامناسبی از شروع بازی ها را برای خود انتخاب کند ولی اینکار حسن های فراوانی دارد، که رهایی از سر درگمی و تمرکز در انتخاب و آموختن آن برنامه از جمله حسن های آن است. به هر حال همانطور که می دانیم هر گونه کار شطرنجی و مطالعه بازیهای بازیکنان قدرتمند سطح شطرنجی بازیکن را ارتقاء خواهد داد و فقط باید بدانیم که گاهی بعضی از شاخه های شروع بازی که بازیکنان قدرتمند انتخاب میکنند نیاز به داشتن اطلاعات خاص در مورد وضعیت ها حاصل از آن دارد و اداره آنها برای بازیکنان سطح پائین تر بسیار مشکل است در این میان جستجو در تاریخچه آن شروع بازی و خواندن بازیهای تفسیر شده می تواند اسرار ویژه آن را برای بازیکن ضعیفتر روشن سازد.

 

·       هر چند معتقدم که بازیکنی که برایش شطرنج بازی کردن جالبی خود را از دست داده است بهتر است بازی کردن شطرنج را فوراً رها کند ولی ذکر این نکته را نیز ضروری می دانم که دنبال کردن ایده های جدید، نو آوری ها و تغییر شروع بازی ها می تواند عاملی بسیار مؤثر برای حفظ و یا حتی تقویـت علاقه بازیکن به شطرنج باشد و مسلم است که بازیکنی که همواره شروع بازی های خاص و محدودی را بازی می کند و حاضر هم نمی شود دیگر شاخه ها را هم امتحان کند به زودی علاقه اش را به شطرنج از دست خواهد  داد.

 

                                  منبع: سایت هیئت شطرنج خراسان رضوی / یا علی

نظرات  (۱)

  • امیرعلی غفوریان
  • آرون نیمزوویچ، پاول کرس و بنت لارسن هم از جمله شایستگانی بودند که هرگز به عنوان قهرمانی جهان دست نیافتند.
    پاسخ:
    سلام به جوان کوشا و عزیز آقا امیر علی
    بله درست است و شاید بتوان به این لیست چند نفر دیگه رو هم اضافه نمود ، ولی بنده جلوتر اشاره نموده ام که کورچنوی حتماً خصوصیتی داشته که کاسپاروف در پیشینیان بزرگ من فقط او را آورده ، البته ظاهراً چون من همه اون 5 جلد رو بدقت ندیده ام و فقط تورقی کرده ام . ممنون از لطف و نظر شما به پدر بزرگوار و مادر محترم نیز سلام برسانید / یا علی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی