چرا و چگونه ؟!!
بنده خدایی می گفت : ما با چشم بسته به دنیا می آییم و با چشم بسته هم از این دنیا می رویم ، پس بد نیست بیاییم و بین این دو تاریکی ، چشم خود را باز کنیم و با روشنایی زیست نماییم !
یکی از اساتید ما هم می گفت : در هر موضوع یا مسأله ای ، عده ای که درگیر آن می شوند ، نیّتی دارند و هدفی و راهی که از این نیّت تا آن هدف امتداد دارد ، حالا هر کسی تا چه اندازه بتواند این راه را طی کند ، بحث دیگریست .
مولانا محمد بلخی ، مشهور به مولوی ، شاعر عظیم الشأن ، در شعری می فرماید :
روزها فکر من این بود و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم ؟!
از کجا آمده ام ؟ آمدنم بهر چه بود ؟
به کجا می روم ؟ آخر ننمایی وطنم
یکی از مثل های شیرین فارسی هم می گوید : جنگ اول بِه از
صلح آخر .
به ادامه مطلب مراجعه کنید ...
بگذارید همین ابتدا بگویم در اینجا و با این کار می خواهم چه کنم ، در طول تاریخ همیشه علم و موفقیت در جاهایی بروز و ظهور داشته است ، که تجربه و تفکر در کنار هم قرار گرفته اند . تولید به این دو عامل اساسی نیاز دارد . نه تفکر خالی برای رشد کفایت می کند و نه تجربه صِرف . تمام دانشمندان ، وقتی مطالب علمی که کشف کرده بودند و یا نکاتی را پی برده بودند و یا وقتی داشته های خود را بازخوانی می کردند ، در واقع تجربیات خود را مستندنگاری کرده و به شور جمعی می گذاشتند . مراجعه به این تجربیات و دقت و تأمّل در آن ها ، همراه با استمرار و تلاش بی وقفه باعث می شد این تجربیات بصورت آب راکد نماند و نگندد و چون چشمه ای جوشان جریان یابد .
با این مقدمه باید بگویم متأسفانه در فرهنگ ما در 200 ساله گذشته (دقت فرمایید) علاوه بر اینکه در میان عموم فرهنگ مکتوب و مراجعه به کتاب کم شده است ، متأسفانه در میان نخبگان هم این امر دارد به آرزو تبدیل می شود . از این سخت تر بحث برون داد یافته ها و وجدانیات و تجربه هاست ؛ یعنی ما کمتر می نویسیم و کمتر سعی می کنیم بیان داشته باشیم . مثلاً الان که من درس دادن را شروع کرده ام ، اگر می توانستم در جایی مراجعه کنم و از تجربیات و تلاش های دیگر اساتید و بزرگان استفاده کنم ، مطمئناً امروز خیلی جلوتر از این بودم ، ولی متأسفانه چنین دسترسی وجود ندارد . البته شاید شما بگویید آقا فلان کتاب و فلان مقاله و ... چیزهایی گفته اند ، بله بنده هم می دانم ، ولی حرف در اینجاست که حتی ما جایی را نداریم تا این تجربیات و موارد را منبع یابی کند و معرفی نماید . حرف بنده در اینجاست که ما در فدراسیون یا مرکز فرهنگی / ورزشی باید بتوانیم تجربه های خود را با معیارهای صحیح برای هم افزایی دیگران دسته بندی و مرتب نماییم .
بخاطر همین به نظرم رسید خودم آستین ها را بالا زده و تجربیات خودم را بیان کنم و از مخاطبین مختلف در این راستا کمک بگیرم تا علاوه بر کمک به آن ها ، از انتقادها و پیشنهاداتشان نهایت استفاده را نمایم . براساس همین تصمیم وبلاگ حاضر متولد شد و امیدوارم با ادامه یافتن بتواند در رشد خودم و عزیزان مخاطب تأثیرگذار باشد . قبل از ارائه نکات و تجربیاتم بد نیست موارد زیر را مدّنظر قرار دهیم :
1 – بنده معتقدم جریان و روند و سیر آموزش و تربیت ، به هیچ وجه تک ساحتی نیست و دارای سطوح و ساحت های مختلفی می باشد ، مثلاً : شما اگر بخواهید به کسی آموزش دهید و او را در مسیر آموزشش تربیت کنید ؛ یعنی بسازید ، نه اینکه فقط بعضی معلومات را به گوشش برسانید ، علاوه بر علم یا فنّ مدّنظر باید به جسم و تغذیه ، وضعیت اقتصادی ، گرایشات سیاسی ، تفکرات و باورهای بنیادین و ... نیز توجه کرد ، زیرا مگر انسان می تواند یک لحظه بدون نظر در این ساحت ها باشد و مگر می شود در هر یک از ساحت های نام برده صاحب نظر بود و این نظر هیچ تأثیری در زندگی ما نداشته باشد . بنابراین مربی دقیق مربی است که علاوه بر اطلاع از این موارد در تربیت متربی خود این موارد را لحاظ کند و با این شرایط به پرورش علمی و مهارتی دست بزند . در این رابطه حرف زیاد است ، که بصورت تدریجی بیان خواهد شد .
2 – بنده هیچ ادّعای کمالی نمی کنم و اصلاً مگر چنین ادعایی از امثال بنده امکان دارد . منظورم این است که نمی گویم تجربه هایی که اینجا مطرح می شود ، همه درست باشد . اصلاً تجربه ها اینجا بیان می شود تا مورد انتقاد قرار گیرد و یا تجربیات دیگران را ضمیمه کند یا پیشنهادات را در کنار خود بیابد و بدین وسیله نه فقط برای بنده که برای همه عزیزان قابل استفاده و سبب رشد باشد .
3 – تجربیاتی که در اینجا طرح می شود ، بعضاً بصورت نسبتاً زنده و جزئی است ، مثلاً اینکه در فلان جلسه چه کردیم و چه اتفاقی افتاد . بنابراین برای اینکه می خواهم طرح بحث هایم همراه با جریان کلاس باشد ، اصلاً بدنبال کلاسه کردن کارهایم و تجربیات نیستم ؛ یعنی نمی خواهم بصورت کلاسیک دانشگاهی طرح بحث کنم ، بلکه می خواهم حتی بعضی شطرنج بازان کم سن هم دراین راه بتوانند ما را یاری کنند .
4 – ما این وبلاگ را علاوه بر در اختیار قرار دادن تجربیات ، برای استفاده والدین بچه های کلاسمان هم قرار دادیم و می خواهیم بعضی تمرینات و تکالیف را هم از اینجا دنبال کنیم . این کار را هم دقیقاً در راستای زنده بودن و جریان آزاد این تجربیات قرار داده ایم و از عمد می خواهیم این مستندنگاری یا وقایع نگاری ، کاملاً طبیعت خود را حفظ کند ، بنابراین در لابلای مطالب اشکال نفرمایید که آقا این چه مباحثی است ، چرا سطح کار را پایین می آورید یا ... .
5 – یکی از دوستان شطرنجی یک بار می گفت : «اساتید و شطرنجبازان موفق ، فوت و فن ها و تجربیات خود را نمی گویند تا فقط برای خودشان بماند و به عنوان یک حربه یا سلاح مخفی بتوانند از آن تجربه های ویژه استفاده کنند . » فکر می کنم هر انسانی هم شنیده و هم خودش چشیده که هر جا بیشتر بخشیده ، بیشتر کسب کرده و هر جا کمتر بخشیده بسیار کمتر رشد نموده . بنابراین کوته فکری را برای کوته فکران می گذاریم و وقت خود را به حاشیه ها تلف نمی کنیم .
در پایان باید بگویم ما هر ترم یک جزوه مختصر برای والدین داریم و یک گزارش جلسه ای یا کلی از جلسات برای والدین و یک کارنامه توضیحی برای هر یک از افراد کلاس . به جز مورد آخر که خصوصی است ، بقیه موارد را بطور کامل روی وبلاگ می گذاریم تا مورد نقد و بررسی قرار گیرد . در اینجا بد نیست بگویم که بعضی از این حرف ها را خودم بعد از یکی دو ترم به اشتباه بودنش پی برده ام ، ولی باز هم منتشرش خواهم کرد تا بازخورد آن را ببینم و نقد و بررسی ها همچون چکش کاری ، بتواند به مباحث صیقل بهتری بدهد . تاکنون 3 ترم از کلاس ما می گذرد ، که علاوه بر نشر وقایع و تجربه های این ترم که ترم چهارم ، مقدماتی 1 ، است ، تجربه های قبلی هم به مرور منتشر خواهد شد . انشاء الله تعالی
از همه عزیزانی که در این مسیر ما را یاری می دهند پیشاپیش تشکر ویژه دارم و همچنین از کمبودها و نقایص کار عذر خواسته و امیدوارم با راهنمایی های همه شما عزیزان این راه را با قدم های استوارتری پشت سر گذارم . خلاصه امر اینکه ما آماده ایم شاگردی کنیم ، هر چند شاگرد خوب و مستعدی نباشیم .
یا علی