نکات و گزارش جلسه دوم / ترم 5 – مقدماتی 2 / 10 – 7 – 1392

  امروز بنده طبق قراری که در مطلب « توضیح کلیّات سرفصل های ترم 5 / مقدماتی 2 » گذاشته بودیم تا در جلسه دوم بچه ها نیم ساعت زودتر بیایند تا یک بحث درباره آموزش کامپیوتر داشته باشیم ، 40 دقیقه زودتر آمدم ، خانم دیّان هم تعجّب کرده بود و فکر می کرد اشتباه کرده ام !! هیچ کدام از بچه ها و والدین محترم نیامدند ، البته خیلی طبیعی است !! انگار این مهرماه یک بهمن شدید از کوه ها سرازیر شده و تمام کارها در هم تنیده شده است !! این ترافیک لعنتی تهران هم که دیگر شورَش را درآورده است !! فکر کنم این آموزش کامپیوتر برود برای ترم بعد ؛ یعنی آذر ماه !!

   امروز سروینا کمی دیر آمد ، همچنین محمدصدرا ، در ابتدا تمرینات آچمزی را حل کردیم که خیلی خوب بود . بچه ها تقریباً کلّیّت مطلب را فهمیده اند فقط بعضی بچه ها در توضیح چرایی حرکات کمی بیانشان ضعیف است و نمی توانند مطلب را بدرستی توضیح دهند که امیدوارم به مرور حلّ شود . در توضیح مطلب جلسه قبل همه بچه ها ضعیف بودند و نتوانستند مطلب را توضیح دهند . فکر می کنم علّت اصلی نخواندن مطلب وبلاگ باشد یا تمرین نکردن بچه ها !! به غیر از محمدصدرا بقیه هیچ کدام تمرینات جلسه اوّل را حلّ نکرده بودند ، نمی دانم چرا ؟ در حالیکه تمرینات هفته قبل دقیقاً با برگزاری کلاس روی وبلاگ بود .

  پیشنهاد می کنم والدین محترم طرح درس ها و تمرینات را برای بچه ها پرینت بگیرند تا در دست بچه ها باشد و بتوانند روی کاغذ بخوانند و تمرینات را حل کنند . تکلیف مسابقات هفتگی هم هنوز مشخص نشده ، ولی پیشنهاد می کنم بچه ها حتماً با غیر از کلاس خود با بچه های شطرنجی دیگر بازی کنند بالاخص نیما و یزدان .

  در حل مسائل کلاس یک مسأله نسبتاً سخت را محمدرضا حلّ کرد که انتظارش را نداشتم ، ولی همین موارد نشان می دهد بچه ها استعداد و زمینه کار را دارند و فقط باید کمی مرتب و منظم و با برنامه تمرین کنند تا بتوانند سطح خود را بالا ببرند . یک نکته بسیار مهم را در اینجا اشاره وار عرض می کنم و در جزوه شماره 4 والدین به تفصیل بیان خواهم نمود اینکه : بنده قصد فضولی و دخالت در کارهای تربیتی شما را ندارم ، ولی می خواهم بگویم شما والدین محترم یک تأمّلی بفرمایید در کلاس هایی که بچه ها می روند و تعداد آن ها و اولویّت آن ها !! می دانید یکی از آسیب های مهم تربیتی / خانوادگی که متأسفانه در جامعه ما هم بسیار مرسوم است ، جستجوی رسیدن به آرزوهای خود در کودکانمان است !!! واقعاً یک سؤال مهم اینست که چرا باید بعضی بچه ها اینقدر کلاس بروند ؟ نمی گویم لازم نیست ، بلکه می گویم نیاز به برنامه ریزی دارد و اولویّت بندی !!! تفصیلش بماند برای جزوه والدین ...

  امروز بچه ها از جلسه قبل بانشاط تر بودند ، ولی باز هم کمی خستگی جسمی در آن ها مشهود و محسوس بود . باز یک فضولی مختصر دیگر و اشاره وار و توضیحش برای جزوه ها ، فکر می کنم تغذیه بچه ها نامناسب باشد ، دقت بفرمایید نمی گویم والدین محترم برای تغذیه هزینه نمی کنند !! بلکه اتفاقاً چون قسمتی از خرید خانه را خودم انجام می دهم دستم تو کار هست !! امّا می گویم تناسب در تغذیه رعایت نمی شود که این هم فقط در مورد شما والدین محترم نیست ، بلکه کلّاً جامعه دچار مشکل است که توضیح تفصیلی بماند برای جزوه ها ...

  امروز برای اوّلین بار بچه ها باید همراه با بازی حرکات را هم ثبت می کردند ، زمان بازی را همان 5 دقیقه با 2 ثانیه جایزه یا تشویق برای هر حرکت گذاشتیم ، هر چند این زمان برای نوشتن اصلاً مناسب نیست ، ولی اینجا برایم ثبت بچه ها اولویت 1 بود . بهترین ثبت از نظرات مختلف (مرتب بودن ، ترتیب داشتن ، صحیح بودن ، خوش خوان بودن و ...) برای نیما بود و بعد برای یزدان و بعد سروینا و بعد محمدرضا ، امّا خوش خوان ترین و زیباترین ثبت برای سروینا خانم بود ، احسنت به سروینا !! اشکان و آراد در ثبت حرکات مشکل دارند و باید حتماً تمرین کنند ، محمدصدرا فعلاً مجبور نیست ثبت کند ، ولی اگر بتواند ثبت کند یک احسنت گنده دارد !! قصدم این است که بعد از چند جلسه که بچه ها در ثبت روان شدند ، بازی ها را 10 دقیقه ای کنیم و آن بازی را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و برگزیده آن ها را در وبلاگ بگذاریم و با بررسی بازی ها بچه ها را با نقاط ضعف و قوّتشان آشنا نماییم .

  امیدوارم بچه ها تمرین های ثابت این ترم را با قوّت بهتر و بیشتری پیگیری نمایند و بتوانند در این مسیر با موفقیت قدم های استوار و محکمی را بردارند تا در مسیر قهرمانی قرار گیرند . این هم گزارش تصویری این جلسه ما :

آراد تصمیم گرفته از کلاس اخراج بشه !! آخه بچه بشین بزار عکسمونو بگیریم !!

یزدان رو اینجوریشو نگا نکنیدا !! از اون آتیش بسوزوناس !! کلّی گفتیم بابا یزدان عکسه می خوایم بزاریم رو وبلاگ !! یزدان بشین اینقد شکلک در نیار بچه آبرومون میره ها !! یزدانم میگه : آقا به خودتون کشیدم ، یادتون نیس چه آتیشی میسوزوندید سر کلاسا !!! یادش بخیر بچه ها ، خاطرات دوران دبستان !!

به این میگن یه بچه مثبت وروجک !!!

محمدرضا امروز اینقدر گفت : آقا اجازه !! تا آخرش یک جواب درستو تونست پیدا کنه ! اونم چه جوابی !!

بچه ها مشغول بازین و محمدصدرا منتظر استاد !! حریف استاد شدن این دردسرها رو هم  داره دیگه محمد صدرا !!

چه می کنند این دو حریف قدیمی !! آها پاس بده دیگه ، حالا یک برگردون از یزدان که منو یاد فون باستن هلندی میندازه ، حیف که پاش شکست !! حالا نیما مثل والتر زنگا این برگردون رو جمع می کنه !! واقعاً دیدنیه این بازی و باید در برنامه دیدنی های جناب جلال مقامی نشون بدن این دو حریف رو و معرفیشون کنن !!

به این میگن اعتماد به نفس در حدّ لالیگا !!! نیما خان داره با دو رنگ حرکات رو ثبت میکنه ، اونم تو بازی بلیتز !! شماره حرکات رو با قرمز و حرکات را با مشکی !! بابا پسر ایول دارد ...

خانم زارع هستم ، اینم خط خوشگلم !!! سروینا خانم یه کم در ثبت دقت کنه میشه شاگرد اوّل ثبت و یه کم دیگه هم دقت کنه میشه شاگرد اوّل کلاس !!

جناب رحمانی هستم ، اینم خطم که باید منظمش کنم تا بشم جزء سه نفر در ثبت !!

آراد و اشکان در تلاش برای اصلاح ثبت و دو بازیکن موفق در آینده نزدیک ...

این هم نتیجه بازی با استاد ... حالا کی می خواد اون جایزه 20 هزار تومانی را بیاد جلو ببینم !!!

یافتم یافتم یا اورکا اورکا !! چی شده نیما یاد ارشمیدس افتادی ؟ بچه ها بنظر شما نیما چی رو یافته که داره اینجوری نگا می کنه ؟!! چه خنده ای هم می کنه ، برقم که از چشاش پریده !!

                                   با آرزوی موفقیّت برای همه والدین محترم و بچه های پُر تلاش