دردسرهای جادوی 64 تایی

وقایع نگاری یک کلاس آموزش شطرنج بسیار ویژه

دردسرهای جادوی 64 تایی

وقایع نگاری یک کلاس آموزش شطرنج بسیار ویژه

إنَّ الحسینَ مِصباحُ الهُدی و سَفینۀُ النَّجاۀ

پنجشنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۲، ۰۸:۱۴ ق.ظ

باز این چه شورش است که در خلق عالم است             باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین                     بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

  خیلی از انسان ها بین تأثیرگذاری و جاودانگی ، جاودانگی را می پسندند ، زیرا هر جاودانه ای تأثیرگذار خواهد بود، حال بگذریم از اینکه بسیاری این دو را دو روی یک سکه می دانند. همه ما شنیده ایم که حقیقت یگانه گوهری است که در این جهان باقی می ماند، امّا شاید کمتر شده است که درباره چیستی حقیقت فکر کنیم و این دُرّ گرانبها را طلب نماییم، شاید خمیر مایه و شاکله حقیقت، عشق باشد! یعنی همان نقطه ممیّزه زندگی انسان با تمام موجودات غیر خودش و نه فقط حیوانات، امّا تفسیر عشق به واقع چیست و در کدامین مکتب می شود این عنصر را پُر رنگ تر و عینی تر یافت ؟!

              عشق از اول سرکش و خونی بود                   تا گریزد آنکه بیرونی بود

  قصه اباعبدالله، قصه عجیبی است. قصه ای که نه تنها شیعیان، بلکه هر متفکّری را مبهوت خودش می کند. تابلوی روز عاشورا آنقدر پُر از ظرافت ها و نقش و نگارهای نغز است که کمتر می شود در چنین مواقعی سر به زیر بیاندازی و ردّ شوی، آری جذبه این مراسم تو را در هر شکل و شمایلی که باشی خواهد کشاند و دیوارش اگر حذر نکنی سرت را خواهد شکست!

  چه زیبا گفته است آن اندیشمند زن مسیحی که تاریخ را سه مقتول است، سقراط و مسیح (البته به روایت مسیحیان ) و حسین! امّا دو مقتول اول هیچ دادگاهی برایشان تشکیل نشده است  ولی شیعیان بیش از 1000 سال است که دادگاه مقتول سوم را برپا می کنند و از قاتلینش دادخواست می نمایند، عشق در مکتب حسینی نه قابل درک است و نه قابل توصیف! اینجا فقط باید عشق را بچشی و مزه مزه نمایی!!

 این چند لینک را ببینید : پایگاه تخصصی امام حسین (علیه السلام) ، مجمع جهانی حضرت علی اصغر (علیه السلام) ، بانک اشعار و نثر ادبی عاشورا ، سنت های عاشورایی کمتر دیده شده ، درباره آیین نخل گردانی اینجا و اینجا ...

  این شما و این هم گوشه ای از این عشق عیان :

 و این هم هنرنمایی در عرصه عاشورا :

و بعضی هر چقدر که می توانند در این بساط خود را شریک می کنند :

امّا یادمان باشد که شور حسینی باید همراه با شعور حسینی باشد ، زیرا :

   آن کشته که دین زنده ز یادش باشد          پاینده نماز از قیامش باشد

  فرض است بر او گریه ولی برتر از آن        سرمشق گرفتن از پیامش باشد

 و چه زیبا اباعبدالله در روز عاشورا پیام خود را بیان فرمودند ، پیامی که تمام راست قامتان طول تاریخ بر آن با عمل خود صحّه گذاشتند !! پیام عاشورا که در دو کلمه «توحید» و «عدالت» خلاصه می شود دو تجلّی عینی داشت !! نماز و ایستادگی در برابر ظلم در هر شرایطی !! به قول آن نویسنده مسیحی حسین به ما یاد داد که اگر بین حق و باطل گیر کردیم و پای حق ایستادیم ، هر چند سختی و رنج داشته باشد ، ولی ما جاودانگان تاریخیم !! آری دوستان ثمره انتخاب حق اینست که تاریخ ، این ناموس الاهی ، روزی ما را بر سر دست خواهد گرفت و حقانیت ما را به همه عالمیان نشان خواهد داد !!!

و این هم شعر «غروب فرشچیان » از دفتر شعر «طوفان واژه ها» از جناب حمید رضا برقعی :

با اشک‌هاش دفتر خود را نمور کرد

ذهنش ز روضه‌های مجسم عبور کرد

در خود تمام مرثیه‌ها را مرور کرد

شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد

احساس کرد از همه عالم جدا شده‌ست

در بیت‌هاش مجلس ماتم به پا شده‌ست

در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت

وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت

وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت

مثل همیشه رخصتی از محتشم گرفت

باز این چه شورش است که در جان واژه‌ها‌ست

شاعر شکست‌خورده طوفان واژه‌ها‌ست

بی‌اختیار شد قلمش را رها گذاشت

دستی ز غیب قافیه را کربلا گذاشت

یک بیت بعد، واژه لب‌تشنه را گذاشت

تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت

حس کرد پا به پاش جهان گریه می‌کند

دارد غروب فرشچیان گریه می‌کند

با این زبان چگونه بگویم چه‌ها کشید

بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید

او را چنان فنای خدا بی‌ریا کشید

حتی براش جای کفن بوریا کشید

در خون کشید قافیه‌ها را، حروف را

از بس که گریه کرد تمام لهوف را

اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت

بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت

این بند را جدای همه روی نیزه ساخت

"خورشید سر بریده غروبی نمی‌شناخت

بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود"

او کهکشان روشن هفده ستاره بود

خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن...

پیشانی‌اش پر از عرق سرد و بعد از آن...

خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن...

شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن...

در خلسه‌ای عمیق خودش بود و هیچ کس

شاعر کنار دفترش افتاد از نفس...

  فیلم شعرخوانی این شعر را توسط شاعرش اینجا ببینید .

     و پایان این دفتر با حجت عظمای کربلا ...



                در عزاداری ها و توسّلات ما را هم از دعای خیر فراموش نکنید / یا علی


  • morteza jalali

نظرات  (۲)

  • محسن حاجیان
  • سلام 
    کلاس اموزشی دیگه ندارید...
    نمیخوام بیام چون من تهران نیستم
    میگم کلاس بزارید و مطالبش رو تو وبلاگ بزارید 
    لطفا گشایشم بزارید یا علی......
    خیلی وبلاگ عالی و خوبی داری لذت بردم واقعا من هم البته یه وب دارم که متاسفانه کسی به من سر نمی زنه و تنهام دوست داری بیا نیامدی هم اشکال نداره بازم ممنون موفق باشی
    پاسخ:
    سلام
    نظر لطف دارید به بنده
    حتماً سر می زنم
    ممنون
    یا علی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی