دردسرهای جادوی 64 تایی

وقایع نگاری یک کلاس آموزش شطرنج بسیار ویژه

دردسرهای جادوی 64 تایی

وقایع نگاری یک کلاس آموزش شطرنج بسیار ویژه

  هر هفته بچه ها سرحال تر و قبراق تر از هفته قبل می شوند و حالا دیگر بعد از بیش از یک ماه از سال تحصیلی معلوم است بطور کامل با سبک زندگی جدید عادت کرده اند و اوضاع بر وفق مراد است ! امروز قبل از کلاس یک جلسه اختصاصی برای آراد و محمدصدرا داشتیم که محمدرضا هم دوباره برای آمادگی بیشتر این جلسه فوق العاده را آمده بود .

  امروز بچه ها در ابتدای کلاس کمی بازی کردند و بخاطر همین نتوانستیم تمرینات آچمزی را حل کنیم . تمرینات جلسه اول و دوم را هم پیگیری کردم و دیدم یکی دو تا از بچه ها ، تمرینات را پرینت گرفته اند ، ولی حل نکرده اند که امیدوارم حل کنند . در چگونگی حل تمرینات و روش ثبت و فلش کشیدن درست هم توضیحاتی به بچه ها دادیم !! در اینجا باز هم تکرار می کنم که بچه ها نیاز به تمرین مستمر و پیگیر دارند و بدون این مرحله و مهارت یافتن در این زمینه بعید است موفقیتی برایشان حاصل شود .

  بعد از این کارها رفتیم سراغ درسمان و سؤالاتی از مباحث گذشته را طرح کردیم که بچه ها کم و بیش مطالب و نکات یادشان بود . اشکان در این زمینه و بخش استفاده از حافظه اش خیلی خوب بود و یک سؤال را که هیچکس یادش نبود براحتی پاسخ داد ، آفرین به اشکان !! محمدصدرا کمی خسته بود که بخاطر کلاس فوق العاده اش و سنّش طبیعی بود ! بقیه بچه ها هم روال طبیعی خودشان را داشتند . با ارائه تمرینات اختصاصی برای نیما و یزدان هم باید بگویم که فصل جدیدی برای این دو نفر در شطرنج شروع شده است ، تمرینات اختصاصی بقیه بچه ها هم به مرور ارائه می شود به امید خدا !!

  در انتهای کلاس بچه ها با هم بازی کردند و بازی ها را هم ثبت نمودند . در زمینه ثبت فقط یکی دو تا از بچه ها کمی مشکل دارند و بقیه خیلی خوب توانسته اند نواقصشان را حل نمایند . شاید مهمترین بازی مربوط بود به محمدرضا با نیما که محمدرضا از نیما جلو هم افتاد ، ولی متأسفانه بخاطر بی دقتی و جوّگیر شدن (دقیقاً همان عاملی که بارها متذکر شده ایم) بازی را در انتها باخت ، البته بچه ها چون هنوز هم تجربه ندارند و هم از لحاظ تئوریک هنوز در مراحل ابتدایی هستند و هنوز دانش تئوریک آن ها کامل نشده است ، این جور اشتباهات کاملاً طبیعی است !!!

  بعد از کلاس در صحبتی با خانواده های محترم با تاریخ تولد بعضی بچه ها آشنا شدیم و اگر خدا بخواهد سعی می کنیم برای بچه ها در سالروز تولدشان یک مطلب بگذاریم !! همچنین به یزدان و نیما گفتم که فردا برای انجام مسابقات آخر هفته هیأت شطرنج تهران بیایند تا اولین تجربه خود را داشته باشند که یزدان بخاطر کلاسش عذر خواست و نیما قرار شد بیاید . قرار فردا را با نیما تنظیم کردیم و رفتیم !!

   این هم گزارش تصویری این جلسه :

 امروز بساط کُری خونی گرمِ گرم بود !!!

اشکان خان هفته قبل عروسی بوده و می گفت : بخاطر همین نتونسته بیاد ! اشکان خان باید بین عروسی و شطرنج یکی شو انتخاب کنی !!!

یزدان امروز هم کمی شلوغ کرد !!!

به تیپ محمدصدرا نمیاد ، ولی امروز برای کلاس دوم یه کوچولو خسته شده بود !

نشاط کلاس هر جلسه بیشتر می شود !!

سروینا خوب تونست با یزدان بازی کنه ! سروینا و محمدرضا اگر یه کم حواسشون باشه می تونن خودشون رو به یزدان و نیما برسونن !

محمدصدرا ! پسر حواست کجاس پسر ؟ !

احتمالاً اشکان میگه آقا اسب سواری نمی کنید ؟ این اسب من خیلی خوش تازه ها !!!

یاد سریال Arrow افتادم ، خُب سبز پوش که داشتیم ، سیاه پوش هم که مُرد !! اینم از قرمز پوش ! آراد چه می کنی ؟؟؟

ما هم یه کم آراد را تنبیه کردیم و گفتیم وقتی می خندی حق نداری دهنت رو باز کنی !! اینم نتیجش !!

کدامیک از این دو می تواند زودتر به مقام قهرمانی برسد ؟ منتظر باشید تا چند سال آینده !!!

                                 با آرزوی بهترین ها برای شما و توفیق موفقیت های روزافزون / یا علی


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی