نکات و گزارش جلسه پنجم / ترم 5 – مقدماتی 2 / 8 – 8 – 1392
هر هفته بچه ها سرحال تر و قبراق تر از هفته قبل می شوند و حالا دیگر بعد
از بیش از یک ماه از سال تحصیلی معلوم است بطور کامل با سبک زندگی جدید عادت کرده
اند و اوضاع بر وفق مراد است ! امروز قبل از کلاس یک جلسه اختصاصی برای آراد و
محمدصدرا داشتیم که محمدرضا هم دوباره برای آمادگی بیشتر این جلسه فوق العاده را
آمده بود .
امروز بچه ها در ابتدای کلاس کمی بازی کردند و بخاطر همین نتوانستیم تمرینات آچمزی را حل کنیم . تمرینات جلسه اول و دوم را هم پیگیری کردم و دیدم یکی دو تا از بچه ها ، تمرینات را پرینت گرفته اند ، ولی حل نکرده اند که امیدوارم حل کنند . در چگونگی حل تمرینات و روش ثبت و فلش کشیدن درست هم توضیحاتی به بچه ها دادیم !! در اینجا باز هم تکرار می کنم که بچه ها نیاز به تمرین مستمر و پیگیر دارند و بدون این مرحله و مهارت یافتن در این زمینه بعید است موفقیتی برایشان حاصل شود .
بعد از این کارها رفتیم سراغ درسمان و سؤالاتی از مباحث گذشته را طرح کردیم که بچه ها کم و بیش مطالب و نکات یادشان بود . اشکان در این زمینه و بخش استفاده از حافظه اش خیلی خوب بود و یک سؤال را که هیچکس یادش نبود براحتی پاسخ داد ، آفرین به اشکان !! محمدصدرا کمی خسته بود که بخاطر کلاس فوق العاده اش و سنّش طبیعی بود ! بقیه بچه ها هم روال طبیعی خودشان را داشتند . با ارائه تمرینات اختصاصی برای نیما و یزدان هم باید بگویم که فصل جدیدی برای این دو نفر در شطرنج شروع شده است ، تمرینات اختصاصی بقیه بچه ها هم به مرور ارائه می شود به امید خدا !!
در انتهای کلاس بچه ها با هم بازی کردند و بازی ها را هم ثبت نمودند . در زمینه ثبت فقط یکی دو تا از بچه ها کمی مشکل دارند و بقیه خیلی خوب توانسته اند نواقصشان را حل نمایند . شاید مهمترین بازی مربوط بود به محمدرضا با نیما که محمدرضا از نیما جلو هم افتاد ، ولی متأسفانه بخاطر بی دقتی و جوّگیر شدن (دقیقاً همان عاملی که بارها متذکر شده ایم) بازی را در انتها باخت ، البته بچه ها چون هنوز هم تجربه ندارند و هم از لحاظ تئوریک هنوز در مراحل ابتدایی هستند و هنوز دانش تئوریک آن ها کامل نشده است ، این جور اشتباهات کاملاً طبیعی است !!!
بعد از کلاس در صحبتی با خانواده های محترم با تاریخ تولد بعضی بچه ها آشنا شدیم و اگر خدا بخواهد سعی می کنیم برای بچه ها در سالروز تولدشان یک مطلب بگذاریم !! همچنین به یزدان و نیما گفتم که فردا برای انجام مسابقات آخر هفته هیأت شطرنج تهران بیایند تا اولین تجربه خود را داشته باشند که یزدان بخاطر کلاسش عذر خواست و نیما قرار شد بیاید . قرار فردا را با نیما تنظیم کردیم و رفتیم !!
این هم گزارش
تصویری این جلسه :
امروز بساط کُری خونی گرمِ گرم بود !!!
اشکان خان هفته قبل عروسی بوده و می گفت : بخاطر همین نتونسته بیاد ! اشکان خان باید بین عروسی و شطرنج یکی شو انتخاب کنی !!!
یزدان امروز هم کمی شلوغ کرد !!!
به تیپ محمدصدرا نمیاد ، ولی امروز برای کلاس دوم یه کوچولو خسته شده بود !
نشاط کلاس هر جلسه بیشتر می شود !!
سروینا خوب تونست با یزدان بازی کنه ! سروینا و محمدرضا اگر یه کم حواسشون باشه می تونن خودشون رو به یزدان و نیما برسونن !
محمدصدرا ! پسر حواست کجاس پسر ؟ !
احتمالاً اشکان میگه آقا اسب سواری نمی کنید ؟ این اسب من خیلی خوش تازه ها !!!
یاد سریال Arrow افتادم ، خُب سبز پوش که داشتیم ، سیاه پوش هم که مُرد !! اینم از قرمز پوش ! آراد چه می کنی ؟؟؟
ما هم یه کم آراد را تنبیه کردیم و گفتیم وقتی می خندی حق نداری دهنت رو باز کنی !! اینم نتیجش !!
کدامیک از این دو می تواند زودتر به مقام قهرمانی برسد ؟ منتظر باشید تا چند سال آینده !!!
با آرزوی بهترین ها برای شما و توفیق موفقیت های روزافزون / یا علی