نکات و گزارش جلسه ششم / ترم 4 / 16 – 6 – 1392
بعد از اینکه تاکتیکِ حرکت بینابینی (وسط بازی) و مات با سوارهای سنگین و دوفیل (آخربازی) را در این ترم درس دادیم ، باید طبق روشی که قبلاً اشاره داشتیم ؛ یعنی همراهی سه مرحله بازی در امر آموزش به مرحله شروع بازی بپردازیم . این جلسه و جلسه بعد را برای شروع بازی می گذاریم و طرح درس آن «چگونه بازی را شروع نکنیم» است . در ترم های قبلی ما سه جلسه (یک ترم دو جلسه و ترم بعد یک جلسه) را اختصاص دادیم به «چگونه بازی را شروع کنیم» . بد نیست بدانید که قوانین کلّی شروع بازی آنقدر دقیق و صحیح و مناسب است که اگر کسی بتواند آن ها را خوب درک کند و بعد بخاطر سپرده و درست عمل نماید به کمک کمی تجربه می توان گفت هیچ مشکلی برایش پیش نمی آید .
برای مشاهده به ادامه مطلب مراجعه کنید .
برای توضیح یکی دو نکته را کوتاه اشاره می کنم :
· وقتی می خواستم شطرنج را دوباره شروع کنم خیلی نگران این بودم که ای بابا می روم و مثلاً در 10 حرکت می بازم و بعد مورد تمسخر قرار می گیرم ، البته اینکه می گویم 10 حرکت قبول شکست است و الّا بازی را شاید تا مات شدن بتوان 20 تا 30 حرکت دیگر هم ادامه داد ، ولی یادتان نرود بازیکنان آماتور به بالا و کسانی که شعور شطرنجی دارند ، هیچوقت وقتی بازی بازنده است تا مات ادامه نمی دهند . (در مسابقات گاهی با بازیکنانی مواجه می شوم که بازی کاملاً بازنده را تا مات پیش می روند . این ها یا مربی ندارند یا اخلاق مدار نیستند ، بنده به واقع این کار را توهین می دانم) خلاصه این فکر کمی مرا اذیت می کرد . بعد بصورت اتفاقی و بعد از آن با جستجوی بازی های mega database بازی هایی از استادان بزرگ را دیدم که در کمتر از 10 حرکت شکست خورده بودند . همچنین استاد مرتضوی در این زمینه یک کتاب دو جلدی را ترجمه نموده اند که اسمش اشتباهات گشایشی است و بطور مفصل در آن شما می توانید بازی های کوتاه را از بازیکنان مختلف ببینید .
· نکته دیگر اینست که گاهی بازیکنان مبتدی و آماتور می گویند ما این اصول را حفظ هستیم ، ولی فراموش نکنید حفظ کردنِ تنها فایده ای ندارد ، بلکه شما باید این اصول را بکار ببرید . به عنوان مثال خودم هر وقت به بازی هایی که در مرحله شروع بازی خراب کرده ام نگاه می کنم می بینم دقیقاً یکی از این اصول را رعایت نکرده ام و وقتی بدون اینکه یک شروع بازی را تدارک دیده باشم بازی کرده ام و در مرحله شروع بازی مشکلی برایم پیش نیامده می بینم که قوانین آن را بدرستی انجام داده ام . بد نیست بگویم یکی دو بار از سر لجبازی و گنده بازی درآوردن قلعه نرفتم و خواستم بازی را بدون قلعه ببرم ، چون اینطور بردن یک نوع گندگی حساب می شود ، ولی دقیقاً بازی را باختم و بعد در تحلیل دیدم دلیل باخت دقیقاً همان قلعه نرفتن بوده است .
· شاید جای این مطلب برای حالا زود باشد ، ولی بچه ها بدانند بد نیست !! شما وقتی بازی بازیکنان بزرگی مثل : کارلسن ، ناکامورا ، ایوانچوک و ... را ببینید متوجه می شوید این ها شروع بازی هایشان خیلی متفاوت است و بعد سؤال پیش می آید که آیا آن ها وقت می گذارند و همه این ها را تدارک می بینند ؟!! جواب اینست که تدارک حداقلی را بله ؛ یعنی چیزی که همه استاد بزرگ ها هم بلدند و هم گذرانده اند ، ولی اینکه بطور تخصصی این کار را بکنند ، خیر !!! خُب حالا سؤال اینست که پس چگونه این کار را می کنند ؟! جواب اینست که : آن ها همین قوانین شروع بازی را که شما ساده فرض می کنید و خیلی راحت از کنارش می گذرید را عمل می کنند !!! بله فهم درست و عمل !! اصلاً می دانید فرق فیلسوف با بقیه چیست ؟ اینکه فیلسوف در مقابل سؤالات بدیهی و مشهور و ساده من و شما یک علامت سؤال می گذارد !!! راستی می شود بفرمایید مرگ چیست ؟؟؟ شاید این سؤال برای ما ساده باشد ، ولی برای یک فیلسوف سال های سال یک دغدغه علمی / فکری می شود و از دل این تأملات و تفکرات عبارات و توضیحات دقیق بدست می آید !! بازیکنان بزرگ در هر اصل از اصول شروع بازی ساعت ها وقت می گذارند تا درست فهم و درکش کنند و بعد آن را عمل می کنند .
· بگذارید حالا که این حرف ها پیش آمد این مطلب را هم بگویم چون حیف است و فکر می کنم جایش همین جا باشد . ببینید فرض کنید کسی تا حالا دریا نرفته است و مثلاً فیلم دریا را هم ندیده حالا اگر فیلمش را هم دیده باشد باز مشکلی ندارد . شما دریا رفته اید و می نشینید برای او کلّی از لذت دریا و صدای امواج و وحشت شب در کنار دریای وحشی شده ، می گویید ، خُب او درکی و علمی پیدا می کند . بعد یک زمانی خود او می رود از نزدیک کنار دریا می ایستد و این ها را که شما گفته اید می بیند ، این درک و فهم جدید با قبلی فرق دارد و عمیق تر است . بعد شما و او با هم شنا می کنید و به دل دریا می روید ، این بار دیگر درک شما و او بسیار بسیار متفاوت و عمیق تر از قبلی ها شده است . حالا دقیقاً در فهم مطالب شطرنج هم چنین است . «تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل» ...
برای اینکه بفهمیم چگونه بازی را شروع نکنیم باید همان مطالب چگونه بازی را شروع کنیم را بالعکس بگوییم و در نظر داشته باشیم . در مطلب بعدی آن قوانین را که در ترم های قبل گفته بودیم را روی وبلاگ می گذارم . در اینجا فقط یک مطلب باقی می ماند و آن اینست که ما در مرحله شروع بازی یک اشتباهات گشایشی داریم ، یک حیله های گشایشی داریم و یک دام های گشایشی . اینکه ما چگونه بازی را شروع نکنیم شامل هر سه این ها می شود . اگر شما می خواهید دچار اشتباه گشایشی نشوید باید همان قوانین چگونه بازی را شروع کنیم را انجام داده و سعی کنید آن کارها را عمل کنید و عکس آن ها را عمل نکنید . حیله های گشایشی برای مبتدی ها و آماتورهاست که ما در مطالب بعدی بعضی از نمونه های آن ها را می آوریم . دام های گشایشی برای آماتورها و اساتید است که برای بازی با آن ها تدارک دیده می شود .
بچه ها باید با حیله های گشایشی آشنا باشند ، ولی دام های گشایشی را باید تدارک دید ، هر چند نمونه هایی دارد که در ترم های بعدی برای بچه ها می گوییم . در این جلسه ما همان مطالب چگونه بازی را شروع کنیم را با بچه ها دوره کردیم و گفتیم که برای اینکه در شروع بازی دچار اشتباه نشوید ، عکس این کارها را نکنید . همچنین یک مثال را هم در این زمینه کار کردیم . در ادامه به حیله ها و دام ها اشاره کردیم و دو حیله گشایشی را برای بچه ها مثال زدیم .
بچه ها در این جلسه مشارکت خوبی داشتند و تقریباً همه بچه ها خوب فهمیده اند که برای فهم مطلب و درک بهتر مطالب باید در کلاس آموزشی مشارکت خوبی داشته باشند . فقط علیرضا شوندی یک پله از کلاس عقب است و یزدان هم باز کمی شلوغ کرد . باید به یزدان تذکر بدهم که شلوغ کردن او را از کلاس عقب می اندازد و باعث می شود نیما از او جلو بزند . الان نیما و یزدان در یک سطح قرار دارند ، ولی فکر می کنم آرامش نیما در این مرحله بتواند یک امتیاز مثبت محسوب شود . یزدان و نیما و رفتارشان مرا به یاد کاسپاروف و کارپف و داستان هایشان می اندازد . کاسپاروف پُر شر و شور و جنگنده و کارپف آرام و دقیق ، آیا در اینجا هم باید منتظر یک رقابت طولانی باشیم ؟!!!
در پایان کلاس خانم دیّان لطف کردند و ساعت دادند تا بچه ها بتوانند بازی کنند . (بچه ها یک هوووورااااااااااا برای خانم دیّان بکشید) باید بگویم بچه ها از بازی با ساعت بسیار لذت می برند و اگر می دانستم بازی با ساعت برایشان اینقدر کِیف دارد ، شاید زودتر برایشان ساعت می گرفتم . بچه ها با هم بلیتز بازی کردند . در آخر فقط برای بازی آراد با محمدصدرا یه مشکل کوچولو پیش آمد که آراد کمی ناراحت شده بود چون می گفت محمدصدرا دست به مهره کرده ولی بازی نکرده !! بچه ها باید کم کم با قوانین هم آشنایی بیشتری پیدا کنند و آن ها را بکار ببرند . در مورد گزارش والدین هم تنها والدین محمدصدرا لطف نموده و گزارش را دادند که از آن ها و توجه ویژه شان تشکر می کنم و امیدوارم محمدصدرا هرجا هست موفق باشد . قبلاً هم عرض کردم هرچقدر شما به بچه ها توجه کنید مطمئن باشید بنده توجه کمتری دارم . یادمان نرود این قانون خلقت است !!!
با آرزوی امید و موفقیت برای همه شطرنج بازان مدرسه هیأت و والدینشان
این هم گزارش تصویری این جلسه :
چه لشگری !!!
تو رو
خدا ببین بساط ما رو ! آخه این ضربِ ، جمعِ ، تقسیمِ ؟ از دست تو آراد !! ...
بَه بَه ، به این میگن یه بچّه با کلاسِ با ادبِ خوش تیپِ منظم !!
اشکان میگه : آها ! این شد یه حریف حسابی ! حالا بریم ببینیم چه می کنیم ؟! استاد میگه : اشکان خان ! سروینا صبح یه کلاس ویژه رو دیده ها ! حواست باشه !!
محمدرضا میگه : داداش ! ما حرفه ای شدیما !!
محمدصدرا
میگه : استاد چه معجونی به اینا دادی صبح که ما نبودیم ؟! استاد میگه هیچی بابا
فقط یه آینه گرفتم جلوشون تا خودشون رو درست ببینن !!!!!!!!
محمدرضا
میگه : آقا آیینه کجا بود ؟؟؟!!!!!!!!! استاد میگه : ندیدی ؟ خُب خودم بودم دیگه
!!!!!
آراد
وقتی مسابقه میده فکر میکنه داره میره کوه برای همین کولَش رو دوشش است !!!
علیرضا
فقط دو جلسه دیگه مهمان ماست !! میگن : ...
یک نگاه فیشری از یزدان !!! آیا فیشر دیگری در حال تولّد است !!!؟ بچه ها هوس کردم برای ششمین بار کتاب «بابی فیشر و شطرنج» را بخوانم !!!!
نمی
دانم نیما نقش اسپاسکی رو داره یا کارپف ؟!!!!!!!!!!!
این خنده پیروزی است یا ... ؟!! هر چی هست خیلی آرام است ! برعکس یزدان در کلاس ! به این میگن : فلفل نبین چه ریزه ...
نیما میگه : منتظر بازی های فکری با یزدان هستم تا استعدادهای خودم رو بیشتر رو کنم !! استاد میگه : بچه ها منتظر یه مَچ دیدنی باشید !!
شنوندگان
عزیز توجه بفرمایید !! قبل از پرواز حتماً مهره ها رو مرتب بفرمایید !!
- ۹۲/۰۶/۲۳